حرکت ...

همه چیز از درون آغاز می‌شود.

حرکت ...

همه چیز از درون آغاز می‌شود.

پیوندهای روزانه
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۱۴ مطلب با موضوع «درد دل» ثبت شده است

امروز اشک ریختم. برای از دست رفته، برای گذشته، نه تازه گذشته، کسی که نمی‌دونم کی اما از بینمون رفت. خودم. برای خودی که رفت و دیگه نیست و دیگه هم بر نمی‌گرده اشک‌ها ریختم.

× تنهایی!

× ناامیدی!

× درد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۲۶
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۳۰ دی ۹۲ ، ۰۰:۳۹

گاهی هست که ادمیزاد یه چیزایی رو می‌بره که اصلا براش مهم نیست ولی دیگران کلی کلی آرزوشو دارن، گاهی حتی اون چیزایی که الان می‌بری و اصلا برات کوچکترین اهمیتی هم ندارن همون چیزایی هستن که یه موقعی کل زندگیت رو براشون سرمایه‌گذاری کردی. نمونه‌اش کنکور. من امسال که قبول شدم ارشد حتی برای دیدن نتیجه یا پرس‌ و جو برای ثبت نامش یه ساعت هم وقت نذاشتم. یعنی خیلی ریلکس نتیجه رو دیدم و گرفتم خوابیدم. یه قرون برام مهم نبود. خوشحال شدم اما از جنس خوشحالی‌های یکی دو دقیقه‌ای. اون موقع همش این عبارت انگلیسی توی ذهنم می‌چرخید که

 Conquering the world that is not yours!

خب خدا رو شکر کارم هم اون موقع روی غلطک بود و به قول بروبچ می‌تازوندم. اما نمی‌دونم چرا این چیزا که یه روزی آروزی من بود حتی رسیدن یا نرسیدن بهشون هم حالم رو برای یکی دو روز هم خوب نکرد! درسته که خیلی می‌گذره از اون روزا اما جالب اینه که خیلی الان هم نه ناراحت می‌شم نه خوشحال. البته ناراحت یعنی که از این ناراحت‌تر نمی‌شم.

ایراد کار؟ خب ماهی از آب دور باشه. آدم از هوا. درخت از خاک، زمین از خورشید.

شکر خدا. الحمدلله از این همه نعمتی که می‌بینم و نمی‌بینم. اما بد دلم گرفته. بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد.

به حالت خفگی افتادم. هیچی نه رنگ داره نه بود. دارم از درون می‌پکم. گاهی به دلم میاد که خدا باعث و بانی‌ش رو لعنت کنه اما خب همون ته دلم می‌گه که بی‌خودی مسائلو قاطی نکن، فیلم‌هم نیا. هیچ‌کسی و هیچ اتفاقی که ربطی به دیگری داشته باشه مسئله نیست. همه چیز همین‌جاس بین خودت و خدات. چرا خراب شده؟ یه نگاه به خودت بنداز بالاخره می‌گن «کفاره‌ی شراب‌خوری‌های بی‌حساب | هشیار میانه‌ی مستان نشستن است.»

کمک می‌خوام. نه از اون کمکا که از مشکل در میای و نمی‌دونی چطوری ادمه بدی. کمک اساسی. نمی‌خوام دیگه اینطوری بشم؛ کمکی که دیگه هیچ‌ وقت هرگز غمی به دلم راه ندم. می‌دونم که می‌تونی، پس لطفا.


+ تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

+ خدایا دلم بسان قبله‌نماست، وقتی عقربه‌اش به سمت تو می‌ایستد، آرام می‌شود. / از بلاگای ملت.

+ اِلهى اِنْ کُنْتُ غَیْرَ مُسْتَاْهِل ٍلِرَحْمَتِکَ «خدایا اگر من شایستگى رحمت تو را ندارم» فَاَنْتَ اَهْلٌ اَنْ تَجُودَ عَلىَّ بِفَضْلِ سِعَتِکَ ولى «تو شایسته آنى که از زیاده بخششت به من احسان کنى»

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۲ ، ۰۰:۳۵

آدم‌ها گاهی می‌شکنند
«ولی این طوری نیست که شکستن‌شان صدای تِق داشته باشد
و همه بفهمند که فلانی فلان ‌روز فلان ‌جا شکست !
شکستن آدم‌ها را شاید فقط بشود دیـد،
از خنده‌های یهویی شان که وسط جمع تحویل اطرافیان می‌دهند
یا حتی توی آینه به خودشان،
از تعداد موهای سفیدشان که یهو در گوشه‌ ای از سرشان پیدا میشود،
و شاید هم از قیافه‌شان که کمرنگ‌تر می‌شود
و خودشان که هر چه پرهیاهوتر می‌شوند در ظاهر،
در کنج‌شان بیشتر چال‌ می‌شوند و بی‌صداتر و آرام‌تر از همیشه‌شان ...
شکستن آدم‌ها را نمی‌شود شنید،
می‌شود "دیــد" که فلانی نه دیگر مثل قبلش و نه دیگر مثل خودش، هیچ کدام نیست ...!!!!»


حس شکستگی دارم، واقعا شکستم، می‌دونستم نه که ندونم و با خوندن نوشته‌ی بالا بفهمم، اما نوشته‌ی بالا خوب گفت، نزدیک بود بهم.


+ از فیس‌بوق یه بنده خدا.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۲ ، ۲۳:۴۷

به خدا.

به خدا.

دیشب بود که توی فیسبوق این متن رو از تذکره‌ الاولیا خوندم: «نقل است که یکی پیش امام جعفر صادق (ع) آمد و گفت: خدای را به من بنمای.

امام فرمود: او را ببندید و در دجله اندازید. او را ببستند و در دجله انداختند. آب او را فروبرد. باز برانداخت. 
گفت: یا ابن رسول الله!الغیاث، الغیاث.
امام فرمود: ای آب! فرو برش.
فرو برد، باز آورد. گفت! یابن رسول الله! الغیاث، الغیاث.
فرمود: فرو بر.
همچنین چند کرت آب را می‌گفت که فرو بر، فرو می‌برد. چون برمی آورد می‌گفت: یاابن رسول الله! الغیاث، الغیاث.
چون از همه نومید شد و وجودش همه غرق شد و امید از خلایق منقطع کرد این نوبت که آب او را برآورد گفت: الهی الغیاث، الغیاث.
امام فرمود: او را برآرید.
برآوردند و ساعتی بگذشت تا باز قرار آمد. پس فرمود: حق را بدیدی؟
گفت: تا دست در غیری می‌زدم در حجاب می‌بودم. چون به کلی پناه بدو بردم و مضطر شدم روزنه ای در درون دلم گشاده شد؛ آنجا فرونگریستم. آنچه می‌جستم بدیدم و تا اضطرار نبود آن نبود که امن یجیب المضطر اذا دعاه.
امام صادق فرمود: تا صادق می‌گفتی کاذب بودی. اکنون آن روزنه را نگاه دارد که جهان خدای بدانجا فروست.»

خیلی حالم گرفته شد از این که نمی‌فهمم حرف خدا رو نمی‌دونم الان چی می‌خواد از من و چی دوست داره از من ببینه. چند روزی هست که سر یه مشکلی که پیش اومده این آیه که تصویرش رو هم گذاشتم تو کلم می‌چرخه. خیلی ناراحتم از این که نمی‌فهمم این آیه و اون نقل چی می‌گن و چطوری باید اونطوری بود. همش توی دلم هست که آخه خدا جون، تو که یک گوشه‌ی چشمت غم عالم ببرد؛ ده آخه نوکرتم حرف دلتو رو راست بزن بعدشم خودت وایسا بالاسرمون که درست به حرفت عمل کنیم چرا سختش می‌کنی چرا می‌پیچونیش؟ بابا ما اگه آدم به شو بودیم بعد از این ۲۵-۲۶ قسمت آدم شده بودیم. ما رو با پینوکیو هم مقایسه کنی بد نیستااااا.

خواهش. بلد نیستم. کمک.... I love you my beloved God

و لربک فاصبر


تذکرة الاولیاء - ذکر امام جعفر صادق (ع)

+ مدثر- ۷

پ.ن: پارسال همین موقعا بود که پست ازدواج علوی رو نوشتم، در همین راستا امروز شنیدم یه بنده خدایی جهاز داده، چند تخته فرش چند ده میلیونی و روتختی دومیلیونی و .... بعد یه سری آدم که خودشون این‌کاره‌اند و به این چیزا به عنوان ارزش نگاه می‌کنند داشتند شماتت می‌کردن که واقعا که! این مسلمونی نیست، درست نیست و الخ.... ما هم هنوز اندر خم در یک خانه در یک کوچه‌ایم. خدا خدا خدا به خیر و سلامت بگذارند و تمامش کناد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۲ ، ۰۰:۰۴

آقا چی‌ می‌شه که من از مهر و پاییز بدم می‌آد؟

هوای گرفته، انگار همه‌ی ساعتای روز غروبن انگار که از صب تا شب ناراحتی و ناامیدی از در و دیوار می‌باره؛ کارای تلمبار شده، نمی‌دونم خلاصه ماه خوبی نیست. حس منفی ازش می‌گیرم ناجور! بدتر این که تولدم توی این ماهه! نمی‌دونم با این که همه مهری‌ها یه طوری خفنن و اینا(!) اما من از ماه تولدم راضی نیستم. یعنی اصلا از تولدم راضی نیستم. کلا بدم میاد از جشن تولد و یا حتی تبریکای پیامکی‌ای که بانکا می‌فرستن برام.


چقدر حرفای قشنگ توی ذهنم بود اما زبان که چه عرض کنم عقلم قاصر بود از بیانش.


+  ما به مهر‌ مسخره عادت داریم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۲ ، ۲۳:۴۷

چند تا نکته‌اس که این چند روزه چندین هزار بار گفتم اینجا هم می‌گم که توی تاریخ بمونه.

۱- بوی بهبود ز اوضای جهان می‌شنوم! نه این توهمه و واقعا نباید از روحانی انتظار معجزه داشته باشیم. حداکثر چیزی بدتر نشه خودش پیشرفته، یه چند صباحی هم ثبات داشته باشیم.

۲- روحانی یه شخصیت فراجناحیه (حداقل از چشم من) نه اصلاح‌طلبه نه اصول‌گرا. اون عزیزانی که الان گندی که اصول‌گراها به کشور زدن جلوی چشمشونه و بولدش می‌کنن بهشون یادآوری می‌کنم که سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات نوین، اوین و بند ۲۰۹اش، تک‌صدایی، حذف و خونه‌نشین کردن و .... رو خود عزیزان اصلاح‌طلب راه انداختن توی این کشور پس بدون دونستن تاریخ سنگ کسی رو به سینه نزنین کشور از چپ و راست به یک اندازه کشیده.

۳- همونایی که الان می‌گن آقای هاشمی اصلاح‌طلبه یه کم یادآوری می‌کنم که اولین گروهی که برای ایشون پرونده ساخت و شایعه پراکنی کرد و تهمت زد عزیزان اصلاح‌طلب بودن، لابد انتخابات مجلس ششم و محاکمه‌های بعد از اون رو هم فراموش کردن دیگه...

۴- خروجی رفتار آقای خاتمی = آقای احمدی‌نژاد. امیدوارم آقای روحانی درایت داشته باشه و به جای کینه‌ورزی و تصفیه حساب به ساختن فکر کنه. طوری که ۴ یا ۸ سال دیگه کسی نیاد با این هدف که نیروهای دولت روحانی رو محو کنه.

۵- اونایی که می‌گن اوه اوه الان اینترنت و سایتای مستهجن از فیلتر در میان یا اوه اوه حجاب توی مملکت از بین رفت و خلاصه وا اسلاما و وا دینا یادآوری می‌کنم که گذشت اون زمونی که رئیس جمهور می‌تونست توی این موارد اثر گذار باشه. البته آقای احمدی‌نژاد هم که قبلا فرموده بودن «مشکل جوونای ما واقعا همین یه تیکه موعه؟» اون موقع فریاد وا اسلامای عزیزان رو نشنیدیم!!! بد نیست یه تصویری از وضعیت فعلی خیابونا داشته باشیم برای ثبت در تاریخ که بعدا ببنیم چی رو به روحانی تحویل می‌دیم و بعدش چی می‌خوایم ازش. اصلا رئیس جمهور چقدر توی این قسمت فرهنگ موثره؟

۶- به نظر من روحانی هیچ بدهی‌ای به میرحسن و کروبی نداره که بخواد الان از خودش خرج کنه و برای آزادی‌شون تلاش کنه. من نمی‌گم خوب نیست که اونا آزاد باشن می‌گن باید دید هر کاری چقدر سود و چقدر ضرر داره، به نفع کیه و چه کسایی ازش چه بهره‌ای می‌برن. به نظرم نباید به روحانی برای آزادی میرحسن و شیخ مهدی فشار آورد باید بذاریم خودش مدبرانه و عاقلانه تصمیم بگیره نباید عجله کرد و یا احساسی شد.


همین دیگه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۲ ، ۲۳:۴۴

عقل مطاعی است که هر کسی ندارد.

بگذریم که عقل تعریف‌ها دارد و عقل معاش و معاد و ... داریم و کارکرد و کاربرد عقل قبلا توسط عقلا تعریف شده اما به قول بزرگی، خدایا به آن‌که عقل ندادی چه دادی و به آن‌که عقل دادی چه ندادی[۱].

بحث عقل طولانی و سنگین و مهم و البته کاربردیست اما چند روزه درگیر نفهیدنم. نهفمیدن خودم، ملت، مسئولین. البته بی‌ربط به شرایط انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و کاندیداهای درب و داغون و ... نیست اما بحث سیاسی که در می‌گیره از خودم می‌پرسم فلانی چطوری می‌تونه با این هم تناقض توی ذهنش زندگی کنه؟ بعد می‌گم شاید منم درگیر همین تناقضات و تفاوت‌ها و ندیدن‌ها و وابستگی‌ها و .... هستم.

خدا صاحب فهمه. روزی‌ کنه ان‌شالله.



[۱] می‌دونم که این رو در مورد خدا و خیلی چیزای دیگه می‌گن اما این رو هم از عزیزی شنیدم. مهم گوینده نیست مهم درست بودنشه.

+ عنوان از سعدی‌ علیه‌الرحمه: گر از بسیط زمین عقل منعدم گردد | به خود گمان نبر هیچ‌کس که نادانم

+ در حال گوش دادن به هوای حوا از مرحوم ناصر عبداللهی

+ از این که نمی‌تونم حرفای دلم رو بزنم دل‌گیرم.

+ کلا برنامه این بود که یه چیز دیگه‌ بگم اما یهو رفتم توی فضای حرفای باکلاس زدن و درد دل نکردن و ناله و جیغ و داد نکردن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۲ ، ۲۳:۳۵
خب این که حرف بزنی یا نزنی مهم نیست این که کسی نفهمه چی می‌گی یعنی لالی دیگه. به قول خارجیا So technically you'r dumb! یعنی خیلی مهم نیست که چقدر تلاش کردی و چی‌کار کردی مهم اینه که خروجی‌ای نداشته. درسته که به تو ربطی نداره و تو وظیفه‌ات این بوده که کار خودت رو بکنی و این که کسی نفهمیده یا نشنیده جزو نگرانی‌های تو نباید باشه اما خب نگران کننده‌است.
لال بودن سخته قبلا هم خیلی خیلی بهتر از این، این حرفو زدم و نوشتم. اما دلیل این که امروز دوباره یادش افتادم این بود که یه بحثی شد که من خیلی از بیخ وجودم ترسیدم؛ خیلی. بعد که این رو مطرح کردم دیدم بعله، باید بیشتر از اینا ترسید خیلی بیشتر وقتی کلا نزدیک‌ترین آدما بهت دغدغه‌ی اول زندگی تو رو در حد یه جک هم جدی نگیرن وقتی جزع و فزع(اگه درست نوشته باشم) کنی و حتی بهت نخندن و کلا متوجه نشن تو برای این موضوع خواب و خوراک نداری بایدم بترسی. ما که کار خودمون رو کردیم. ناراحتیم از اینه که زحمت فکر کردن به این موضوع رو هم به خودشون نمی‌دن.


+ حلال مشکلات یکی دیگه‌اس؛ امیدوارم در جریان باشه و دستی بالا بزنه.
+ نکته اینه که آدم فقط توی انتخابشه که موثره و برای همون انتخابه که بازخواست می‌شه پس اگه درست انتخاب کردی و خروجی‌ای نگرفتی مهم نیست.
+ شما از انتخاب همون "وظیفه‌ی خود رو مستقل از دیگران و نتیجه انجام دادن" برداشت کن.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۴۷

محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند.

البته «تو»یی وجود نداره. اما کلا محرمی نیست که آدم باهاش درد دل کنه. چاهی نیست که سر توش بکنم.

هعی وای من. تو اگه بدونی که .....

ولش کن.

دلمان گرفته و باز شدنی نیست گویا.

+ در حال گوش دادن به آلبوم اعداد محسن نامجو!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۲ ، ۱۳:۲۳